آرشام مکوندیآرشام مکوندی، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

شکوه لحظه های زندگی

یلدا مبارک

پسر گلم چهارمین یلدایت مبارک. امسال قند عسل با همکاری مامان آدم برفی درست کرد و خیلی ذوق زده بود که می تونه باش بازی کنه. آدم برفی شب یلدا:   اول آدم برفی مون این شکلی بود ولی تا شب تغییر کرد      ...
8 دی 1392

هدیه

چند شب پیش خانواده بابابزرگ (بابا) با عموها و خاله ها (آرشام زن عموهاش رو خاله صدا میزنه) برای شام دعوت بودند خونه مون. برای آرشام جون هم هدیه آوردن. بابت هدبه ها از مهمون های خوبمون تشکر می کنیم. ان شاالله برای نی نی هاشون جبران کنیم.  یک عروسک میکی موس خوشکل از طرف خانم عمو دومی: و یک ست پزشکی از طرف مادر خانم عمو بزرگه آرشام: و از روز چهارشنبه تا الان سرگرمی آرشام معاینه قلب بابا و مامان و عروسکهاش شده:   ...
22 آذر 1392

خلاقیت

یکی از بازی های این روزهای ما بازی با پفک هندی و تکه ای کامواست. که این بازی به افزایش هماهنگی میان چشم و انگشتها کمک می کنه و آرشام کلی از اون استقبال کرده: و وقتی که خسته شده ولی هنوز کارش رو ادامه میده: علت اینکه عسل توی عکسا کلاه سرشه اینه که تازه حمام کرده بود. ...
17 آذر 1392

بارون میاد نم نم

امروز پنچ شنبه 14 آذر 92 هوا ابری شد و کمی بارون بارید و قند عسل گفت باید بریم زیر بارون. من هم که دوست دارم عسل همه پدیده های طبیعی رو تجربه کنه  قبول کردم و درس و مشق رو گذاشتم کنار و دوتایی رفتیم بیرون. آرشام هم خوشحال و خندان: و اما داستان زیبای زیر بالکی و روبالکی که کلی طرفدار پیدا کرده . چند ماه پیش وقتی که مامان بزرگ برای آرشام بالش جدید درست کرد دو تا روبالش براش دوخت که هر وقت یکی رو خواستم بشورم، بالش بدون رو بالشی نباشه. و امااااااااااااااااااااااااااااااااا آرشام طلا روبالش دوم رو هم چارتا می کنه و میذاره تو بالش و به یکی میگه روبالکی و اون یکی هم زیر بالکی     ...
14 آذر 1392

جایزه

هفته گذشته گل پسر با بابابزرگ و مامان بزذگش به نمایشگاه ساختمان رفتند و آرشام یک لیوان سفالی با یک بادبادک جایزه گرفت. حالا بیشتر وقت ها که میخواد شیر بخوره میگه تو لیوانی که جایزه گرفتم شیر بده: و مثل همیشه روزانه کلی نقاشی قشنگ می کشه: و ساخت کاردستی با چسب ماتیکی و کاغذ: ...
9 آذر 1392

فرشته مهربون

 آرشام عسل تا این لحظه ،  3 سال و 1 ماه و 13 روز و 23 ساعت و 11 دقیقه و 38 ثانیه  سن دارد این روزها اگر ظهرها عسل بخوابه فرشته مهربون براش جایزه میاره از کتاب گرفته تا ماشین و پازل و شکلات و ژله. این هم کتابی که دیروز جایزه گرفته و چکمه هایی که برای بازی زیر باران خریده و عسل منتظر بارش باران لحظه شماری میکنه: و عروسک هایی بزرگتر از خودش: ...
8 آذر 1392

در روستا

پنج شنبه 23 آبان به سمت مسجدسلیمان حرکت کردیم: در بازار مسجدسلیمان: از مسجدسلیمان به طرف روستا حرکت کردیم. ارشیا و دریا از شیراز اومده بودند و بچه ها کلی با هم بازی کردند. مخصوصاً که سه چرخه آرشام رو هم با خودمون برده بودیم. آرشام و ارشیا در خونه بابابزرگ (مامان) در روستا: آرشام با دریا و ارشیا: آرشام در حال سه چرخه سواری در حیاط خونه بابابزرگ (بابا) در روستا: بعد از ناهار روز جمعه هم به طرف اهواز حرکت کردیم. البته آرشام راضی نبود و می گفت مامانی بیایم روستا زندگی کنیم  ...
25 آبان 1392