آرشام مکوندیآرشام مکوندی، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

شکوه لحظه های زندگی

عکس های عسل در روستا

آرشام راننده کمباین می شود :  آرشام راننده تراکتور می شود : آرشام و دریا و ارشیا :   عسل مشغول بازی در حیاط :    عسلم خنده ات برای ما به دنیایی ارزش دارد. آرزو دارم همیشه لبخند بر لب داشته باشی . ...
7 آذر 1391

نمایشگاه ماشین های آرشام

گل پسر جدیداً عاشق عکس گرفتن شده و همش میره دوربین میاره که ازش عکس بگیریم . آرشام طلا با تیپ جدید قبل از رفتن به مهمانی:  و چون وقت طلاست تا دقیقه نود قبل از رفتن به مهمانی آرشام در حال مطالعه کتاب حسنی رفته به دریا بود :     این هم از ژستهای عسل:  و اما نمایشگاه اتومبیل آرشام:     ...
28 آبان 1391

نم نم باران در بیست و پنج ماهگی عسل

بیست و پنج ماهگی آرشام جونی مبارک. هزار سال زنده باشی. امروز، گل پسر یک روز بارونی رو تحربه کرد وقتی که نم نم بارون شروع شد مامان عسل رو به حیاط برد و بعدش هم کمی توی خیابون قدم زدند، تا گل پسر یک پدیده طبیعی دیگه رو تحربه کنه و آرشام جونی کلی ذوق کرده بود و دوست داشت قطره های بارون به دست و صورتش بخوره:   توی این عکس مامان ازت مپرسه کی میخواد بره بیرون و شما جواب دادی من . الهی مامان قربون من گفتنت بشه گل قشنگم.   بعد از ظهر هم رفتیم خونه بابابزرگ و شما با دوچرخه ای که اونجا داری مشغول بازی شدی، راستی یک مسافر کوچولو هم داشتی و اون خرس کوچولو بود که سوار بر زین دوچرخه ات کرده بودیش:   ...
24 آبان 1391

عسل و این روزها

این روزها گل پسری بیشترش وقتش رو با نقاشی کشیدن میگذرونه فعالیت جدید  نقاشیش هم اینه که اشکال هندسی خط کش رو با مداد پر میکنه:  امروز هم کلی با این خرس پاندا که مامان براش درست کرده بود بازی کرد :   شام (پنج شنبه 18 آبان) هم خونه عمو هومان بودیم و کلی با این صندلی به قول خودش مشغول تاب تاب بازی بود :    و این هم بازیگوشی های عسل در خونه عمو : این بلوز و شلوار بن 10 که تنشه رو هم دوستش اهورا بش هدیه داده . مبارکت باشه عسلم . راستی عسلم الان یک هفته شده که دیگه تو تخت خودت میخوابی . خوابهای رنگی ببینی گل قشنگم   ...
20 آبان 1391

آرشام دوست ماهی ها

نفس مامان و باب همونطور که ما همیشه دوست داشتیم  که شما با دریا و آبزیان آشنا بشید ، خدا روشکر خوشبختانه همیطور هم شد و تقریبا اسمشون رو بلدی (ماهی، لاک پشت، ستاره دریایی، خرچنگ و ...) . هر وقت که ماهی میخریم کلی باش بازی میکنی و اجزای بدنش رو به ما نشون میدی . توی این عکس هم کنار آکواریوم دایی مسعود ایستادی و با ماهی ها بازی می کنی قربون پسر ماهی شناسم بشم من   الهی مامان قربون اون خنده قشنگت بشه که وقتی گفتم بخند تا ازت عکس بگیرم اینطوری خندیدی    ...
17 آبان 1391

عسل در تعطیلات عید غدیر

آرشام عسل توی این چند روز دوبار به پارک بلوار ساحلی رفتی (پنج شنبه و شنبه) و کلی بازی کردی و اصلا دوست نداشتی که به خونه برگردیم . هوا هم کمی سرد شده و چون شما هم کمی سرما خورده بودی لباس گرم پوشیدی  .    امروز هم توی خونه بیشتر وقت با نقاشی کشیدن گذشت (نقاشی خط خطی) :     این عکس هم امروز صبح وقتی که توی حیاط داشتی بازی میکردی ازت گرفتم:   ...
14 آبان 1391