آرشام مکوندیآرشام مکوندی، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

شکوه لحظه های زندگی

مسافرت (قسمت اول)

ما از سفر برگشتیم. خدا رو شکر سفر خوبی بود و خیلی خوش گذشت. این عکس آرشام طلا در پارک خرم آباد:   عسل در  تراس ویلا در کلاردشت در حال خوردن اسمارتیز:  نازنین عسل در رودبارک کلاردشت چون هوا خیلی سرد بود لباس گرم پوشیده بود:  عسل در بابلسر در حالیکه ازش پرسیدیم لایروب رودخونه کجاست؟ و جواب میده رفت.  عسل در نهار خوران گرگان در حال تماشای زمین خیس:   اینجا هم آرشام جونی داره به نوری که از بین شاخ و برگ درختان به چشم میرسه نگاه میکنه: این هم عسل راننده کوچک که کمک بابا رانندگی میکنه: عسل در پارک جنگلی گلستان اینجا هم هوا خیلی سرد بود و طلای ما لباس گرم پوشیده بود: &nbs...
24 شهريور 1391

شاپرک و ماشین کوجولوها

این عکس امروز شاپرک قشنگ مامان و باباست که با ماشین کوچولوهای جدیدیش گرفته و توی این چند روز همش باشون مشغوله و توی این عکس هم داره لاکی جون رو به مامانی نشون میده:  آمبولانس رو هم از آبادان خریده (تقریباً دوهفته پیش) و وقتی که ازش می پرسیم آمبولانس چی میگه؟ جواب میده اووووووو...  ...
4 شهريور 1391

عسل در ساحل زیبای خلیج فارس

تعطیلات عید فطر به دیلم رفتیم و عسل طلای ما حسابی شنا کرد و با ماسه های ساحل هم کلی بازی کرد و از اونجایی که عاشق آب بازیه دوست نداشت از آب بیرون بیاد:   و وقتی که آرشام عسل تعمیر کار می شود، در این عکس هم عسل در حال بازی با ابزار الاتی هست که از دیلم خریده البته این یکی از اسباب بازی هاشه:       ...
1 شهريور 1391

عسل مامان و عکس های جدید

بعد از اینکه ماشین عسل تعمیر شد، عسل مامان یک عکس خوشکل باش گرفت: عسل در خونه پدربزرگ:     چند روزه که عسل، ماشین هاش رو کنار هم پارک می کنه و بعد هم منتظر تشویق ما می مونه:    گل پسر یک اسباب بازی جدید داره که از خاله جون هدیه گرفته، این اسباب بازی یک الاغ خوش خنده هست که آرشام اول ازش می ترسید ولی حالا باش دوست شده و بقیه رو می توسونه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! )     ...
26 مرداد 1391

عسل قشنگم

امروز شاپرک خودش این لباس ها رو آورد تا تنش کنم، خیلی هم دوست داشت از خونه بیرون بره اما به خاطر گرمای هوا جایی نرفتیم (البته ساعت 12 ظهر بود)  این توپ هندوانه ای رو هم در سفر ده روز پیش از آبادان خریده:      قشنگ نازنینم دوست دارم یه عالمه ................... هر چی بگم بازم کمه   ...
22 مرداد 1391

شاپرک و مکعب های رنگی

شاپرک قشنگم روز یکشنبه مکعب هات رو بت دادم و گفتم که روی هم بچینشون، بعد از چند لحظه که نگات کردم دیدم که رنگهای شبیه به هم رو روی هم چیدی و منتظری که برات دست بزنم و تشویقت کنم . فدات بشم نازنینم که رنگها رو تشخیص میدی.  این هم عسل و بستنی( 22 تیر) :   ...
14 مرداد 1391