خاطرات سیزده بدر
دوازده فروردین به روستا رفته بودیم که حسابی خوش گذشت. آرشام کلی سنگ بازی، ماشین بازی و توپ بازی کرد. اینجا هم با ارشیا مشغول بازی بود. :
این هم عکس گل پسر مامان بابا با لباس محلی بختیاری:
و روز سیزده فروردین آرشام کنار درخت انار خونه پدربزرگ در روستا:
سیزده فروردین هم از روستا راهی مسجدسلیمان و سپس لالی شدیم که خیلی خوش گذشت و ساعت نه شب به اهواز رسیدیم.
آرشام جون کنار چاه نفت شماره یک مسجدسلیمان:
اینجا هم شیطنت عمو و برادر زاده گل کرده:
این هم عکس عیدی های غیر نقدی شما گل پسر. هدیه های نقدی هم توی دفتر خاطراتت یاداشت کردم. (چند جلد کتاب و دو تا دفتر نقاشی و یک جعبه مداد رنگی و یک جعبه مداد شمعی)، عروسک باب اسفنجی و پرنده خشمگین و یک ماشین پلیس که دوستای بزدی مون بری شما هدیه اوردن:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی