آرشام مکوندیآرشام مکوندی، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

شکوه لحظه های زندگی

یک پسر عسل بر فراز تخت

1391/3/5 11:53
383 بازدید
اشتراک گذاری

عسل  روز پنج شنبه 28 اردیبهشت با مامان به مجمع سالانه نظام مهندسی رفته بودی. بر خلاف تصوری که شاید کمی اذیت کنی، اصلاً اینطور نبود. و ساکت نشسته بودی و مامان رو خیلی خوشحال کردیقلب . متاسفانه حافظه دوربین ویروس گرفت و مجبور شدیم فرمتش کنیم و به همین خاطر عکسی ندارم که برات به یادگاز بذارم گریه اوه!!!!!!!! 

این عکس دیروزه که طبق معمول رفتی بالای تخت

عسل طلا 

شنبه بعد از ظهر هم رفتیم مطب عمو برای معاینه و شما هم عاشق صندلی های رنگی اتاق انتظار شدی. طوری که تا ما داشتیم با عمو صحبت می کردیم از اتاق معاینه رفتی بیرون و نشستی روی صندلی: 

عسل در مطب 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

بابا
31 اردیبهشت 91 12:40
سلام بابا، شما مرتب در حال فضولی می باشید. در ادامه این رویه به نظر می رسد بایستی تمامی وسایل رو جمع کنیم تا شما را بتوان تا حدی کنترل کرد.


بابا جون من فضولی نمی کنم، دوست دارم چیزهای جدید کشف کنم که شما بزرگترها بش می گید فضولی ولی ما کوچولوها بش میگیم کنجکاوی!!!!! تازه بابایی من خییییییییییییییییییییلی دوستت دارم




خاله مریم
2 خرداد 91 13:41
وروجک خاله بالای تخت رفتی چه کار
نکنه قراره کوه نورد بشی؟
واسه همین اسمتو گذاشتم وروجک برگرفته از داستانهای وروجک و آقای نجار.
من هم با بابای مهربونت موافقم.
بی زحمت تخت و کمد لباسی آرشام رو بدید به ما واسه پیتر جون !!!!!!!!!!!!!!!!

خاله مریم مطمئنی که پیتر از تخت بالا نمیره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگرنه خودم بش یاد میدم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! تازه من خیییییییییییییییییییییلی دوستتون دارم.
مامانی درسا
2 خرداد 91 22:02
عزیزکم قربون اون خنده قشنگت انشااله همیشه سالم باشی

ممنون خاله جون
مامان امیرحسین
3 خرداد 91 1:32
سلام .چه گل پسری، قند عسلی ، تاج سری ماشاالله همیشه خوش خنده باشی.بوس بوس


ممنون
مسافران آسمانی
5 خرداد 91 23:39
آرشامی واقعا یه دسته گل یه آقای تمام مامانی...
عاشقتم با این خنده خوشکلت عزیزم


ممنون