این روزها با عسل
جمعه گذشته مامان به فکر افتاد که عسل با رشد گیاهان آشنا بشه و به همین خاطر سراغ حبوبات رفتند و بقیه ماجرا رو هم که در تصاویر می بینید:
عسل هر روز میره تو تراس و بشون آب میده.
امروز (پنج شنبه) هم ماش و عدس ها جوانه زدند و عسل کلی براشون ذوق کرد.
پس خوشحال کردن بچه ها و آشنا کردن اونها با طبیعت نیاز به هزینه زیاد و خونه بزرگ نداره !!!!!!!!!!!!
تعطیلات غدیر هم بابابزرگ اینا رفته بودن شیراز. از شیراز برای عسل ماشین و ساعت سوغاتی آوردند. مرسی بابابزرگ و مامان بزرگ مهربون:
مامان هم برای ماشین بازی آرشام یک جاده دوطرفه پارچه ای درست کرد تا با ماشین هاش حسابی سرگرم بشه. پسرک مارکوپولوی ما هم همش در جاده چالوس سیر می کنه!!!!!!!!!!!!!!!!!
از صبح تا شب همش با ماشین هاش مشغوله.حلقه کمر رو هم مامان از مغازه پلاسکو بوستان خرید. وقتی از مغازه اومدیم بیرون آرشام رو به مامان میگه: مامانی دستت درد نکنه برام حلقه خریدی خیلی دوستت دارم. و قند تو دل مامان آب میشه و خدا رو هزاران بار برای داشتن چنین پسری شکر می کنه. مبارکت باشه گل قشنگم.
و فعالیت هنری دیگری از جانب مامان. ساخت حلقه برای در اتاق آرشام. که باز هم آرشام کلی براش ذوق کرد.
این قسمت بعداً به این پست اضافه شد. عکسهای بالا مربوط به 9 آبان و عکسهای زیر مربوط به امروز 15 آبان هست که کشت حبوبات عسل رو نشون میده و عسل خوشحال از به نتیجه رسیدن کارش. همیشه موفق باشی پسر گلم.